هیچ پدیدهای در اجتماع و عالم خود به خود ایجاد نمیشود و هیچ قانونی وضع نمیشود مگر اینكه پایهای در اجتماع داشته باشد. برای شناخت، درك علت وضع هر قانونی بایستی در جستجوی ریشهها بود و به همین دلیل قبل از ورود در بحث و تحلیل حقوقی و فقهی نفقه و آثار و احكام آن، بررسی و سیر تاریخی این موضوع حقوقی در نظامهای اجتماعی مختلف از ادوار كهن تاكنون ضروری است.
توجه به موضوع نفقه زنان در طول تاریخ در اجتماعات مختلف گذشته موجب پرهیز از اشتباهاتی است كه سایرین مرتكب شده و جریمه آن را به قیمت گزاف پرداختهاند و یا استفاده از تجارب سودمندی است كه نیاکان ما برای حل مسائل خود یافتهاند. در این مقاله به بررسی نفقه در طول تاریخ میپردازیم.
نفقه در در ایران باستان
تصویر زن در طول تاریخ، حكایت از داستان غمبار و سرنوشت اسفبار این نیمه افراد بشر میكند و آنچه در گذشتهها و در هنگام جهل و وحشیگری بر زن تحمیل میشد، هنوز در عصر علم و تمدن نیز تا حدودی ادامه دارد. هرچند قالب و شكلها تغییر پیدا كردهاند، هنوز در عصر علم و تمدن نیز ادامه دارد. در این مرحله، باید موقعیت زن را در مكاتب مهم شناخت تا وضعیت حقوقی او در این مكاتب روشن گردد.
اقتصاد در زندگی ماقبل تاریخ، برمبنای نظام مادر شاهی استوار بوده است و زنان از موقعیت ویژهای برخوردار بودهاند، به طوری كه الههها به شكل موجود برتر، یعنی به صورت زن به تصویر كشیده میشدهاند. پایان دوران ماقبل تاریخ و مرحله انتقال، دوره همسانی و وحدت زوج با زوجه شناخته شده است. در نتیجه این تحول، برتری زن بر مرد پایان یافته است. اما بعدها در دوران تاریخ مدرن، سرنوشت زن تغییر معكوسی یافته است.
پیش از امپراطوری ساسانی، زن وضعیت حقوقی نداشت، هرچند تحت سرپرستی و قیمومت رئیس خانواده بود، ولی از نظر نفقه، هیچ حقی بر شوهر نداشت. درباره موقعیت زن، در دوره ساسانیان دو نظریه متفاوت ابراز شده است:
گروهی مانند پروفسور بارتلمه معتقدند كه در امپراطوری ساسانی، زن شخصیت حقوقی نداشته، بلكه چون شی پنداشته میشد. با توجه به نظریه «زن شیء است نه شخص» زن حق الملک نداشت، حتی هدایایی كه احیاناً به وی داده میشد و یا آنچه در اثر كار تحصیل میكرد متعلق به رئیس خانواده بود. مسلماً بنابراین نظریه نمیتوان برای زن حقوقی از قبیل نفقه و… شناخت. اما برخی مانند آرتور کریستنسن برای زن، در دوره ساسانی، حقوقی را شمردهاند و قائل به وجود مالكیت، برای زنان آن زمان شدهاند.
یکی از اصول اساسی زندگی زناشوئی، اصل تعدد زوجات بوده است. بر اساس این اصل، هر زن حق ویژهای داشته، شوهر مکلف بود مادام العمر زن ممتاز خود را نفقه دهد و نگهداری کند و حتی اگر دختری بر اثر ارتباط نامشروع فرزندی میزایید، به شرط آنکه ارتباط نامشروع را قطع کند. نفقه این فرزندان نامشروع بر عهده پدرش بود، مرد میبایست زن اصلی خویش را مادام العمر نفقه می داد، ولی نفقه زنان دیگر وظیفهای اخلاقی به شمار میرفت،اما در عین حال مرد میتوانست، زن خویش و حتی زن ممتاز خود را به مرد دیگری قرض و کرایه بدهد و رضایت زن شرط نبود. زیرا این عمل را کمک به هم دین تنگدست شمرده و عمل نیک و کار درست میپنداشتند.
در بحث نفقه در ایران باستان بعضی نیز راه میانه رفته و حق تملک و حقوق مالی در دوره ساسانی، برای زنان منتقی دانستهاند اما معتقدند که به صورت استثنائی زن میتوانست در معاملات شرکت کند و ارث ببرد. کریستنسن با توجه به تحولات حقوق زن در عهد ساسانی، این نظریات متضاد را توجیه میکند و به نظر میرسد که این توجیه درست و منطقی باشد، زیرا اگر با دقت، سیر تحول حقوق زن در آن زمان بررسی شود، شاید بتوان مدعی شد که حقوق زن در دوره ساسانی سیر تکاملی داشته است.
در ابتدای این دوره، زن کالا پنداشته شده و در نتیجه از هیچ حقوقی بهرمند نبود. اما به دو دوره توانست امتیازاتی کسب کند. در مراحل اولیه، فقط زن ممتاز حق نفقه داشت، ولی بعدها دیگر زنان نیز از چنین حقوقی بهرهمند گردیدند.
پس از انقراض ساسانیان و اسلام آوردن ایرانیان، حقوق خانواده بر مبنای فقه اسلامی شکل گرفت و خلفای اسلامی، خصوصاً در روابط خانوادگی فقه اسلامی را اجرا میکردند. در عصر حکومت مغول نیز شوهر موظف بود مسکن و مخارج همسر خویش را تأمین کند. زنان کلده و آشور حق نداشتند از مال خود و شوهرشان، بدون اجازه شوهر استفاده و در صورت عدم اجرای خواسته شوهر، ممکن بود بدون مهریه از خانه اخراج شوند و یا در دریا غرق گردند و یا به عنوان کنیز مورد استفاده قرار گیرند. در بابل نیز دختران به عنوان کالا خرید و فروش میشدند و حق نفقه نداشتند.
نفقه قبل از اسلام و در دین زرتشت
امروزه پیروان مکاتب و ادیان در میان مسلمانان، به نام «اهل کتاب» معروفند، زیرا اینان در اصل، صاحب کتابهایی از جانب خدا بودهاند و پیامبرانشان مجهز به کتاب الهی بودهاند و احتمال دارد، کتاب، به معنای (قانون) و (مقررات) باشد. بنابراین احتمال، این مکتبها دارای قانون و مقرراتی مدون بودهاند، متأسفانه آثار به جای مانده از این مکاتب، بسیار محدود است.
ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند.
اصل ۱۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
قدیمیترین آئین الهی، که هنوز باقی مانده است آئین زرتشت است. مهد آیین زرتشت ایران بوده است و باقی ماندگان این آیین نیز در ایران مخصوصاً در یزد (اطراف آن) سکونت داشتهاند. این آیین مدتهای طولانی بر حقوق مدنی ایرانیان زمان باستان سایه افکنده بود و تا قبل از سقوط ساسانیان موبدان از رهبران مقتدر مذهبی ایران محسوب میشدند، که نظریات آنان تعلق به سزایی در تاریخ حقوق ایران داشته است. در قسمت بعد نفقه زنان در دین زرتشت را بررسی میکنیم.
در ایران باستان مخصوصاً در دوره ساسانیان، بر اساس مذهب زرتشت زن و شوهر نظام اشتراک اموال را میپذیرفتند و در نتیجه، منافع مادی زوجین یکی، میشده است. در قوانین زرتشت، پس از آنکه برای زنان در دوران قاعدگی محدودیت دائمی مقرر شده است، از جمله دور نگه داشتن آنان از اجتماع، از آتش و.. حق نفقه آنها محترم شمرده و حتی مقدار آن که دو قطعه نان خشک و یک مقدار آب جو (یا شراب جو) است، مشخص شده است.