در شرایطی ممکن است شخصی به دیگری اذن دهد که از ملک او استفاده کند. این اقدام باعث ایجاد حق برای مأذون نمیشود. ماذون شخصی است که به او اذن داده شده است تا از ملک متعلق به دیگری استفاده کند. اذن باعث ایجاد حق نخواهد شد؛ یعنی مأذون نمیتواند از مالک مطالبه خسارت کند یا او را ملزم کند تا ملک را در اختیار او قرار دهد.
در واقع مالک میتواند هر زمانی که بخواهد رجوع از اذن را اعلام کند و مانع استفاده مأذون از ملک خودش شود. در این شرایط شخص مأذون نمیتواند علیه مالک در دادگاه طرح دعوا کند؛ به جهت اینکه اثر اذن اباحه است و سبب ایجاد حق برای او نخواهد شد.
در مواردی که رجوع از اذن سبب خسارتی شده باشد، جبران این خسارت بر عهده مالک نیست. البته اگر او این اقدام را به قصد ضرر رساندن به ماذون یا بهجهت لجبازی یا انتقام انجام دهد، باید زیانهای او را جبران کند. حتی در مواردی ممکن است مطابق حکم دادگاه، به مالک حق رجوع از اذن داده نشود. مانند زمانیکه مالک برای رجوع از اذن باید دیوار یا بنای متعلق به مأذون را خراب کند. اگر این اقدام باعث ضرر مأذون شود، ممکن است دادگاه مانع مالک شود و به حفظ دیوار یا بنا حکم دهد.
مثالی در رابطه با اذن
تصور کنید مالک به شخصی اذن میدهد تا از زمین زراعی او عبور کند. دراینصورت هیچ قراردادی بین آنها منعقد نشده است، بنابراین مالک حق رجوع از اذن را دارد. این موضوع در ماده 98 قانون مدنی مطرح شده است. براساس این ماده اگر شخصی در ملک دیگری حق عبور یا سایر ارتفاقات را نداشته باشد و صاحب ملک به او اذن داده که از ملک عبور کند، مالک هر وقت بخواهد میتواند از اذن خود رجوع کند.
اذن دادن به دیگران برای استفاده از ملک و عبور از آن، با رجوع از اذن به پایان میرسد. در واقع اذن به معنی رفع مانع است. یعنی مالک یک مال غیرمنقول، به دیگری اذن میدهد تا به ملک او وارد شود یا از آن استفاده کند. در حقیقت مالک برای استفاده طرف مقابل از این ملک، رفع مانع میکند.
حق ارتفاق چیست؟
حق ارتفاق زمانی ایجاد میشود که مالک یا متصرف یک مال غیرمنقول بر ملک مجاور حقی داشته باشد. در واقع حق ارتفاق قائم به ملک است و زمانی ایجاد میشود که دو ملک در مجاورت یکدیگر هستند. این مالک بودن بر ملک سبب به وجود آمدن حق ارتفاق میشود. تصور کنید دو زمین زراعی در مجاورت یکدیگر قرار دارند. یکی از مالکان برای اینکه به زمین زراعی خود برسد، باید از زمین همسایه عبور کند. در این شرایط او نسبت به ملک دیگری حق ارتفاق دارد.
ویژگیهای حق ارتفاق چیست؟
حق ارتفاق به مال غیرمنقول اختصاص دارد. یعنی این حق در نتیجه مجاورت دو مال غیرمنقول مانند زمین، خانه، مغازه، باغ و… ایجاد میشود. برای اینکه حق ارتفاق ایجاد شود، وجود دو مال غیرمنقول ضروری است. یعنی باید حتما دو مال غیرمنقول وجود داشته باشد تا برای مالک یا متصرف آن حق ایجاد شود.
به عنوان مثال تصور کنید دو نفر در مجاورت یکدیگر دو خانه دارند. مجرای آب یکی از خانهها در ملک دیگری قرار دارد. در این حالت برای این خانه در ملک متعلق به دیگری، حق ارتفاق ایجاد شده است.
حق ارتفاق یکی از حقوقی است که قائم به ملک است و قائم به شخص نیست. یعنی اگر مالک، ملک را بفروشد، حق ارتفاق اصولاً به همراه ملک به دیگری منتقل میشود.
تصور کنید شخصی خانهای دارد که در طبقه دوم ساختمان است. این شخص برای رسیدن به خانه خود، باید از حیاط متعلق به همسایه طبقه اول عبور کند. سپس از طریق راهپله به خانهاش برسد. چنانچه همسایه طبقه دوم، خانه خود را به دیگری بفروشد، حق ارتفاق ملک او (حق عبور از حیاط و راهپله) نیز به خریدار منتقل خواهد شد. در صورتی که نیاز به مشاوره حقوقی دارید، با وکلای ما در تماس باشید.
حق ارتفاق چگونه ایجاد میشود؟
حق ارتفاق از طریق قانون یا قرارداد برای ملک ایجاد میشود. در شرایطی که دو مال غیرمنقول در مجاورت هم باشند، ممکن است مالک آنها به موجب قانون یا قرارداد در ملک مجاور حق ارتفاق داشته باشد.
ایجاد حق ارتفاق به موجب قانون
مطابق ماده 95 قانون مدنی،
هر گاه زمین یا خانه کسی مجرای فاضل آب یا آب باران زمین یا خانه دیگری بوده است صاحب آن خانه یا زمین نمیتواند جلوگیری از آن کند مگر در صورتی که عدم استحقاق او معلوم شود.
ماده 95 قانون مدنی
با توجه به این ماده، حق ارتفاق مجرای آب یا فاضلاب، یک حق قانونی است. یعنی مالک نمیتواند مانع این حق شود، زیرا قانون مدنی آن را تعیین و پیشبینی کرده است.
ایجاد حق ارتفاق به موجب قرارداد
گاهی ممکن است حق ارتفاق به موجب قرارداد به وجود آید. در این صورت مالکان میتواند هر نوع حقی را که بخواهند با توافق یکدیگر در متن قرارداد بنویسند. این حق میتواند مجانی یا غیر مجانی باشد. در واقع زمانیکه مالکان دو مال غیرمنقول در خصوص حق ارتفاق قراردادی را منعقد میکنند، این اختیار را دارند تا در مورد انواع حق ارتفاق به طرف مقابل تعیین تکلیف کنند.
در این حالت آنها میتوانند برای این حق مال یا وجهی را دریافت کنند. همچنین این امکان وجود دارد که آنها با توافق یکدیگر این قرارداد را به صورت مجانی منعقد کنند.
به عنوان مثال، شخصی به دیگری حق ارتفاق میدهد تا یک پنجره در دیوار خانه او ایجاد کند. این حق ارتفاق ممکن است مجانی باشد. همچنین این امکان وجود دارد که مالک در ازای این حق، مبلغی را از طرف مقابل بگیرد. مجانی یا غیرمجانی بودن این موضوع، به توافق طرفین بستگی دارد. اکنون که با اذن و حق ارتفاق به صورت مجزا آشنا شدید، لازم است که در مورد تفاوت این دو مورد نیز اطلاعاتی کسب کنید. در ادامه این متن در خصوص تفاوت اذن با حق ارتفاق نکاتی را مطرح میکنیم.
تفاوت اذن با حق ارتفاق چیست؟
در شرایطی که دو مال غیرمنقول در مجاورت هم قرار داشته باشند، ممکن است صاحبان آن اموال در مورد حق ارتفاق تصمیمگیری کنند. همچنین در موارد خاصی که در قانون بیان شده است، دو ملک به جهت وضعیت طبیعی، ممکن است موجد حق ارتفاق باشند.
به وجود آمدن حق برای افراد به معنی آن است که اگر کسی مانع استفاده صاحب حق ارتفاق شود، او میتواند علیه این شخص طرح دعوا کند. اما اگر مالک مال غیرمنقول به دیگری اذن داده باشد، یعنی نه در قانون و نه در قالب یک قرارداد این موضوع مطرح نشده باشد، مأذون حق طرح دعوا ندارد. یعنی اگر شخصی به دیگری اذن در مالی بدهد، این موضوع سبب ایجاد حق برای او نخواهد شد.
حق ارتفاق قابل رجوع نیست. یعنی مالک نمیتواند این حق را از شخصی که به موجب قانون یا قرارداد صاحب شده است، پس بگیرد، اما اذن قابل رجوع است.
یک مورد دیگر از تفاوت اذن با حق ارتفاق این است که اذن قابل انتقال نیست، ولی حق ارتفاق منتقل میشود. یعنی اگر شخصی مال غیرمنقولی را بفروشد یا اجاره دهد، حق ارتفاق آن مال نیز به متصرف منتقل میشود، اما اذن قابل انتقال به دیگران نیست. تفاوت دیگر حق ارتفاق و اذن در این است که اذن با فوت یا حجر مأذون از بین میرود، ولی حق ارتفاق با حجر و فوت صاحب حق از بین نخواهد رفت، چون حق ارتفاق قائم به ملک است و برای آن ملک ایجاد شده است. در حالی که اذن به شخص داده میشود و با فوت یا مجنون شدن او از بین میرود.
آیا ممکن است رجوع از اذن ممنوع شود؟
در شرایطی این امکان وجود دارد که رجوع از اذن مطابق قانون ممنوع باشد. همانطور که بیان کردیم، اثر اذن اباحه است. با این حال گاهی شرایطی وجود دارد که رجوع از اذن امکانپذیر نیست.
در صورتی که رجوع مالک از اذن، مستلزم انجام دادن یک کار غیرقانونی باشد، رجوع از اذن ممنوع است. یعنی چنانچه مالک بخواهد برای رجوع از اذن یک اقدام غیرقانونی را انجام دهد، این مورد قابل رجوع نیست.
تصور کنید مالک یک زمین به صاحب ملک مجاور اذن میدهد که اموات خود را در زمین او دفن کنند. در این صورت اگر مالک زمین، بعد از مدتی بخواهد از اذن خود رجوع کند، باید یک کار غیرقانونی یعنی نبش قبر را انجام دهد. به همین جهت رجوع از اذن در این حالت مطابق قانون ممنوع است.
حالت دیگری که اذن الزامآور است و رجوع از آن ممکن نیست، در جایی است که مالک به دیگری اذن دهد، ولی حق رجوع را از خودش سلب کند. در این شرایط او نمیتواند از اذن رجوع کند. تصور کنید شخصی به دیگری اذن میدهد تا دیواری را بر سر تیر او بگذارد و روی آن بنا کند. در این صورت اگر او اعلام کند که حق رجوع از اذن را از خودش سلب کرده است، دیگر نمیتواند از اذن خود رجوع کند.